بستر روسازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متراکم کردن بستر روسازی
بستر، بستر راه، بستر روسازی، زمین پی راه، زیر بنا، زیرپی، زیرسازی، قشر بستر جاده، قشر بستر راه، لایه زیرگاه، لایه زیرین
عکسالعمل زمین، واکنش بستر، واکنش خاک بستر
سطح بستر روسازی
برون تباهی
شیب ثابت، شیب یکنواخت
گرادیان درجه حرارت، گرادیان دما
گرادیان دما
دانهبندی یکنواخت
جریان متغیر تدریجی غیر دایمی
سربالایی، فراز
بهسازی
گرادیان سرعت
بردار عمود گرادیان سرعت