کلاف، گلوله
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لخته شدن، همامدن، هماور شدن
مجتمع
سیمان گلوله شده
تجمع، تجمع (فولوکولاسیون)، لختگی، لختهشدگی، هماوری، همایی، یکپارچه کردن
حد هماوری
نسبت هماوری
لخته ساز، منعقد، هماور کننده، هماورنده
ساخت لختهای، ساختار هماوری
لخته کردن
از هم پاشنده، پراکنده کن