بال، پیوند، فلنج، لبدیس، لبه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیر بالدار
اتصال لبهدار
واشر عایق بین فلنجی
پشتبند، سینه بند
تیر بالدار
بال تیر
یقه بال
یقه بال پایینی
یقه بال بالایی
بال ساخته شده از ورق
بال فشاری، سپر فشاری، عضو فشاری
پهنای موثر بال، عرض موثر بال
تیربال (I) متوسط
قسمت بیرونزده بال، قسمت در آمده بال
مقاطع تیر و ستون بال شیبدار (بال باریک و پهن)