ابزارگان، اتصال، پیوندی، جفتسازی، رابط، قطعه اتصال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیتینگ
فیتینگ (وصاله)
پیچ تنظیم
سربند، کلاهک یال
فیتینگ فشاری
اتصال فیتینگ فشاری
اتصال لب برگشته
برازاندن منحنی
تجهیزات
اتصال لب برگشته، اتصال ماسورهای
اتصال ماسورهای
لوله یا فیتینگ بدون سرب
اتصال لوله، اتصالات لوله، پیوند لوله