اشتباه، خطا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشتباه برآورد
اشتباه مشاهده
واریانس اشتباه
خطای مربعی متوسط مطلق
سرشکن کردن خطا
تابع خطای مکمل
خطای جمع شونده
خطای پیشبینی
اشتباه اسبابی
خطای مربعی متوسط
خطای احتمالی، خطای محتمل
خطای مربعی متوسط نسبی
خطای نمونهبرداری، خطای نمونهگیری
خطای استاده، خطای استاندارد، خطای معیار، خطای نمونه
خطای نقشهبرداری