چشمه آب گرم معدنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حد بالای میزان مبرّد در محیط کار
طبل مولد جزرومد
انحراف، تحمل، تغییرات مجاز، خطای مجاز، تلرانس، خورند، رواداری، مجال، مرز گذشت، مقدار مجاز، جایز شماری
حد قابل تحمل
تحمل کردن
تولید ترافیک
ضریب تولید ترافیک
دمای تبدیل
دمای تحول
سه پهلوبندی، سه پهلویی
تولید سفر
میزان تولید سفر
دوربین با زاویه خیلی باز
درست ایفا کردن
صغیر، نابالغ