عضو تقویت شده، عضو سخت شده، عنصر تقویت شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جزء سازهای، عنصر سازهای، قطعه سازهای
اجزاء سازهای
عنصر سطحی
المان تیر کامپوزیت لایهای دو گرهای
المان نامتعادل
عضو سازهای نامیرا
قطعه فشاری تقویت نشده، قطعه فشاری سخت نشده
عضو فشاری تقویت نشده
عنصر حجمی
المان گوه