بازده، بازدهی، بهره، راندمان، سودبخشی، کارآمدی، کارآیی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازده بارومتری
کارآیی اتوبوس
ضریب کارآیی
نارسایی طراحی، نارسایی طرح
راندمان گردو غبارگیری
بازده آسیاب کردن
بازده هیدرولیکی، راندمان هیدرولیک
بازده آبیاری
راندمان مکانیکی
راندمان مخلوط کن
بازدهی مخلوط کن
کارآیی مقطع خالص
بازده کلی، راندمان کلی
بازده سازهای
راندمان شبکه