آبراه، جوی، آبروی کنار راه، جوی، چاله، راه آبرو، قنو، کانال طبیعی، کنار جاده، کنده جوی، گودال، نهر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشه زن، نهر کن
حفاری
بیل خندق کن، بیل گودال کن
آبروی جمع کننده
راه آب زهکش
گودبرداری کامل، گودکامل
حالت داخل تراشه کامل
شبکه آبروی عرضی
زهکش حایل
گود ناقص
آبرو بالای خاکبرداری، آبروی بالای خاکبرداری، آبروی بالای کند، جوی کوهی، نهر کوهی
شیب حداکثر گودال
نهر روباز
نهر فرعی، نهر کناری