ایجاد کردن، توسه دادن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سطح قابل گسترش، سطح گسترا، سطح گسترشپذیر
ساخت و ساز کنندگان
توسعه، رشد، گسترش
تنش پیوستگی مهاری
طول امتداد، طول گیرایی، طول مهاری
طول گیرایی
دوره توسعه
برنامه توسعه، برنامه گسترش
طول مهاری پایه
پراکندگی توسعه شهری
احیای اراضی
توسعه کاربری زمین، گسترش کاربری زمین
توسعه جهشی
سطح غیر قابل گسترش
برنامه کلی توسعه اقتصادی