به عمل آمدن، به عمل آوردن بتن، عمل آوردن، عمل آوردن بتن، مراقبت کردن، مرطوب نگاهداشتن، نگاهداری، نگاهداری بتن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عملآوری
ماده عمل آورنده
پوشینه مراقبت، حفاظت عمل آوردن
پتوی عملآوری، پوشینه مراقبت
ترکیب عمل آورنده، ماده محافظ، ماده مراقبت
ماده عملآوری
عمل آوردن با ماده محافظ، مراقبت با ماده محافظ
زمان گیرش
حوضچه عمل آوری بتن دارای گرمکن و سیستم گردش آب
عمل آوردن تسریع شده
عملآوری تسریع شده
عمل آوردن در هوا
راهکار انجام و فرآوری آزمون نمونههای بتن تحت شرایط آزمایشگاهی
فرآوری بتن، به عملآوری بتن
عملآوری نهایی (مراقبت)