هزینه سالیانه یکنواخت هم ارز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هزینه در جای
هزینه ثانوی، هزینه غیر مستقیم
هزینه اولیه
هزینه نصب
هزینه سرمایه گذاری
هزینه نیروی انسانی
جایگاه کمترین هزینه
هزینه دوره عمر
هزینه متوسط دراز مدت
هزینه نگهداری
هزینه نگهداری و تعمیر
مسیر هزینهای حداقل
هزینه از کار افتادگی، هزینه اسقاطی، هزینه مترودی
خرج بهرهبرداری، خرج تصدی، هزینه بهرهبرداری
هزینه طرح