کنترل، کنترل کردن، وارسی، وارسیدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنترل و فرمان (سیستم BMS)
منطقه کنترل
نوار کنترل
بلوک آرام کننده
سیمان کنترل
نقشه کنترل
سد تنظیم
تابلوی کنترل
ابزار پایش، ابزار نظارت
اتاق فرمان
درز کنترل
لایه کنترل
حد کنترل
آیین ورودیها، کنترل دست یابی، کنترل دسترسی