پیوسته، مستمر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیر پیوسته، تیر چند پایه، تیر چند دهانه، تیر سراسری، تیر ممتد، تیر یکسر، تیر یکسره
تیر تیغه یکسره
درخواست پیوسته
جریان بادی ثابت، جریان پیوسته، جریان دایم
پی پیوسته، پی ممتد، پی یکسره، شالوده یکسره
قاب پیوسته
شاهتیر مرکب یکسره
دانهبندی پیوسته، دانهبندی یکسره
دانهبندی پیوسته
درز انقباض
محیط پیوسته
مخلوط کن پیوسته
شمعک دایمی
کارخانه پیوسته، کارخانه مداوم