کمپرسور ضربهای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیمان با خاکستر آتشفشانی، سیمان پوزولان، سیمان تراس یا سیمان پوزولانی
سیمان پوزولانی
آرماتور اصلی
آرماتور بیرون زده
سیمان تندگیر
سیمان با گیرش خیلی سریع، سیمان تندگیر، سیمان زودگیر
سیمان زود سخت شونده، سیمان زودگیر
سیمان پرتلند با مقاومت اولیه زیاد، سیمان پرتلند زودگیر، سیمان پرتلند سریع سخت شونده
آرماتور مارپیچ مستطیلی
سیمان تندگیر، سیمان زودگیر
سیمان زودگیر
آرماتور، آرماتوربندی، آرماتورگذاری، تسلیح، تقویت، تقویت کننده سلاح / جوش، جوشن، فولادگذاری، قفس آرماتور
آرماتور، آماتورگذاری
قفسه آرماتوری