بادامک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم گرده ماهی، خمیدگی، خیز، خیز به طرف بالا، خیز معکوس، خیزدادن، خیزمعکوس، گرده
قوس هلالی
خیزدادن
لایه زاینده
کندهکاری برجسته رنگارنگ
ایستگاه عکسبرداری
اردوگاه، چادر
زمین دانشکده
دوربین عکسبرداری هوایی
کم کلی اصلاح شده
دوربین با زاویه باریک
دوربین با زاویه متوسط
دوربین با زاویه خیلی باز
دوربین عکسبرداری زمینی