کرکره، پرده، نوربند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوچه بن بست
سد بیدررو، سدکور
ورودیهای پنهان
لوله غیر مشبک، لوله کور
گسلهای رانندگی کور
کوردره
بند ثابت
حوزه آبخیز بسته، حوزه آبریز بسته
پرکردن چشمهها، پرکردن منافذ سطحی، خرده سنگپاشی، زیرسازی، صافکاری، صیقلکاری، کورکردن، لیسهای کردن
رنگ کوری، کوررنگی
نامنظم و شل
خورده سنگ به خورد راه دادن