منفجر کردن، ترکاندن، پاشیدن با فشار زیاد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاشنی
دستگاه انفجار، ماشین انفجار
حفر تونل به روش سنتی یا آتشباری
باروت
روباره آهنگدازی پف کرده، روباره آهنگدازی دمیده
روباره آهنگدازی دمیده، روباره آهنگدازی منبسط شده
انفجار در هوای آزاد
سرباره کوره آهنگدازی
روباره آهنگدازی دان شده
شن پاشی
روباره آهنگذاری مصرفی در بتن و ملات
سیمان پرتلند روباره آهنگدازی
آتشکاری سنگ، متلاشی کردن سنگ به کمک انفجار
تمیز کاری سطح لوله با پاشش ماسه
ماسه پاشی