لیست واژه‌ها

bench

تختک، سکو، سکوی افقی، قسمت میانی تونل، میزکار

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench crest

نوک سکو

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench face

رخنمون عمودی سنگ

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench flume

نهر روی تکیه‌گاه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench height

ارتفاع سکو

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench mark

انگپایه، بنچ مارک، رپر، نشانه، نشانه زمین ترازیابی، نشانه مینا، نقطه نشانه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench slope

شیب سکو

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench slope angle

زاویه شیب سکو

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench terrace

تراس سکویی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench toe

پایه سکو

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench wall

دیوار تکیه‌گاه، دیواره پشتیبان، دیواره محافظ

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench-border irrigation

آبیاری پل‌های

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench-scale process

فرآیند کارگاهی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

benching

پله‌بندی، گذرسازی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

face of bench

رخصاره پله

دیکشنری انگلیسی به فارسی

leveling benchmark system

سیستم ترازیابی دقیق

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها