باروتروپی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اطاق و کلبه موقتی/منزل کارگران
آب بند، بند با دریچههای متحرک، سد، سد تنظیم، سدخاکی
استوانه، بشکه، بشکهای، گهوارهای
سقف با شکل نیم استوانه
آبشار لولهای
آبگیر لولهای
طاق گهوارهای
طاق نیم بشکهای
خط کوتاه
بندآب، حصار، راه بند، سد، مانع، مانع فیزیکی
آنالیز مانع
آبسنگ کرانهای، سد آبسنگی
رنگ جداکننده
خاک کش، فرغون
میله