فولاد سخت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آجر جوش، آجر سخت
سخت گردانی سطحی
آب سخت، آب سنگین
سیم فولادی سخت کشیده شده
سرمته سخت فلز
الوار، چوب جنگلی، فیبر
قلوه سنگ
سخت شدن، سخت کردن، سختیدن، سفت شدن
سخت شده
بتن سخت شده، بتن سفت شده
بتن سخت شده
فولاد آبداده، فولاد خشکه
سخت کننده
سخت شدگی، سخت شدن، سخت شوندگی، سخت کردن، سفت شدگی
سخت شدن سیمان