از یک نقطه گذرا، متقارب، متقاطع، موافق، مصادف، همرس، همگرا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محصول تقطیر
چگالیده / کندانسیت
تراکم، تعرق، تقطیر، چگالش، ژالهزایی، میعان
چگالش
دستگاه خنک کننده
چگالنده / کندانسور
واحد تقطیر
شرایط
نقشه تفصیلی محل، نقشه وضع موجود محل
شرایط جریان
احتمال شرطی، احتمال مشروط
آمادهسازی
شرایط پیمان
منتقل کردن، رهبری کردن، هدایت
رسانایی