میکروسکپی پروب، ردیاب روبشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیل، پیمانه، چمچه، کشیدن
برد، حدود، گستره، میدان
پوکه سنگ، تفاله آتشفشانی، روباره، روباره سنگ
آجر روباره
نیروی لایروبی کننده
جرثقیل اسکاتلندی
مهباران
آب شستن، آب شکستگی، ساییدن، شستن، فرسایش
آب شستگی، صیقلی شدن توسط آب
روبش، شسته شدن، فرسایش بوسیله آب
نیروی آب شستگی
سرعت روبشی
تزئینات پیکر تراشی
کنترل کفاب
اندود آببندی، پوشش ناتراوا، روکاری، سیل کت یا آب بند، روکاری