تراکم ناپذیر، تراکم ناپذیر، فشار ناپذیر، غیر قابل تراکم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیال غیر قابل تراکم، سیاله غیر قابل تراکم
غیر یکنواختی
مزاحمت
شرکت داشتن
ترکیب، اتحاد
الحاق
فرو ریختگی نموی
تماس غیرمستقیم
هزینه ثانوی، هزینه غیر مستقیم
اتصال غیرمستقیم فاضلاب
مجموعه صنعتی
مصرف صنعتی
برخورد ناکشسان
کوپل اینرسی
ستون توپر