ظرفیت

معنی

حداکثر تعداد وسایل نقلیه و یا عابر پیاده که در واحد زمان (ساعت) از یک مقطع معبر عبور می‌کند.

[مبحث بیست و سوم مقررات ملی ساختمان]

واژه‌های مشابه

ظرفیت

مقاومت نهایی مورد انتظار (در خمش، برش یا بار محوری) اعضای سازه‌ای. معمولاً مقاومت در نقطه تسلیم منحنی ظرفیت سازه یا عضو به عنوان ظرفیت در نظر گرفته می‌شود. برای اعضای تغییرشکل کنتر ...

واژه‌نامه تخصصی

ظرفیت اشتغال

توان شخص حقیقی یا حقوقی دارای پروانه اشتغال در انجام خدمات مهندسی در مدت زمان معین.

واژه‌نامه تخصصی

ظرفیت باربری

ظرفیت باربری یک قطعه زمین مقدار وزن (یا بار) است که می‌تواند بدون شکست تحمل کند. این نکته مهمی برای مهندسان عمران در هنگام طراحی ساختمان‌ها یا سازه‌های دیگر است، زیرا وزن سازه ...

واژه‌نامه تخصصی

ظرفیت باربری

bearing capacity

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ظرفیت گرمایی (ویژه)

specific heat

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ظرفیت باربری

حداکثر باری که یک سازه یا پایه می‌تواند تحمل کند.

واژه‌نامه تخصصی

ظرفیت برشی

میزان نیروی برشی که یک مقطع می‌تواند تحمل کند بدون اینکه دچار شکست شود.

واژه‌نامه تخصصی

ظرفیت حرارتی

میزان گرمایی که یک ماده می‌تواند ذخیره کند.

واژه‌نامه تخصصی

ضریب کاهش ظرفیت

capacity reduction factor

دیکشنری فارسی به انگلیسی

منحنی ظرفیت

نمودار کل نیروی جانبی (V) وارد بر سازه در مقابل تغییرشکل جانبی بام سازه (d)، این منحنیغالباً به منحنی بارافزون اشاره دارد.

واژه‌نامه تخصصی
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها