پیکربندی، شکل، شکل و قواره، شکلبندی، نمایش، وضع، هیئت، هیئتپذیری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکل مبدا اندازهگیری، وضع مبنا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.