آب پشته، بار، بند تنظیم میله، بندآب، تیرچه، شمش، مانع، مفتول، میلگرد، میله
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میلگرد خم کن
میلگرد خمکن
خرک
خَرَک
دیاگرام ستونی، دیاگرام سطری، نمودار ستونی، نمودار سطری، نمودارمیلهای
نمودار ستونی
جزء میلهای
تیرچه میلهای
سفره میلگرد
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.