تالاب، ذخیره کوتاه مدت، ذخیرهسازی آب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانداب
ایجاد برکه، آب انباشتگی، آب ایستی، برکهای شدن، تشکیل برکه، جمع شدن آب، حوض شدن، ماندآبی
ایجاد حوضچه، حوضچهسازی
مطابق، مناسب
تطابق، تناظر
مطابق، متقابل
واکنش ارتجاعی تأخیری
تالاب انحرافی
تالاب حفر شده
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.