صفحه اصلی
خدمات
تعرفهها
آکادمی
درباره ما
تماس با ما
ورود همکار
ورود | ثبتنام
جستجوی همه موارد
جستجو در واژهنامهها
جستجو در دیکشنری
جستجو
imposed load
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معنی
بار اعمال شده، بار وارده
[دیکشنری تخصصی عمران و معماری]
ترجمه آنلاین
بار تحمیلی
واژههای مشابه
superimposed load
سربار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
superimposed load
سربار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد شما
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.
پاسخ
واژهنامهها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
واژهنامه تخصصی