قیر دمیده، قیر هوادار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضربه شمار
چراغ کورهای
ترکیدن در اثر فشار آب
شکم دادگی، شکم دادن
مقدار اختلاف فشار پائین تر از نقطه تنظیم شیر اطمینان
پنکه، دستگاه دمنده، دمنده هوا، هواده
حفره کوچک سطحی، دیگ جن، سطح بتن، سوراخ کوچک، منفذ
حفرههای کوچک سطحی (ناشی از حبابهای هوای محبوس)
دمیدن
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.