بلوک، طرح، قالب کردن، قطعه، قطعه زمین، کنده سنگ یا چوب، ناحیه اختصاصی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جفت و جور کردن خطا در یک بلوک، سرشکن کردن خطا در یک بلوک
کوپلیمر دستهای / قطعهای
چگالی کلی
عایق بلوکی
آبیاری حوضچهای
پوشش
نمونه بلوکی، نمونه مکعبی
برش بلوکی
ساختمان بلوکی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.