دقت، مشعل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باند با تقریب دقیق
جلوگیری کردن از
پیش تنش، پیش تنیدگی، پیش فشردگی
فشار پیش تحکیمی
خاک پیش تحکیم شده
پیش تحکیم
پیش قیدی
برآورد قبل از ساختمان
پیش خنک کردن
پیش سرمایش
برآورد طرح مقدماتی
پیشبینی کردن
پیشبینی، حدس
بطور غالب، به طور برجسته