سیلاب بیشینه ممکن، سیلاب حداکثر ممکن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارش شایند
پایه، تیر پایه، تیرک، تیر عمودی، جرز، دکل، دیرک، دیرک ستون، چوب تقویت، ستون
مقاومت پسکمانشی
پس ضرب، پس ضرب کردن
پس تنبدگی
پس تنیدگی، پس کشیدگی، پیش فشردگی
پس کشیده
اتصالات خمشی پس کشیده
پس کشیدگی
دیوارهای دیافراگمی پس کشیده
پست مدرنیسم
رفتار پسکمانشی
برداشت پس از ساختمان
مته تیرنشان