سوراخ کردن، نفوذ کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ستون
پیزومتر، فشارسنج
ارتفاع پیزومتری، ارتفاع پیزومتریک
تراز پیرومتری، سطح پیزومتر، سطح پیزومتریک
لوله فشارسنجی
نقطه پیزومتری
حلقه فشارسنج
تراز پیزومتریک، سطح پیزومتری، سطح پیزومتریک
دستگاه اندازهگیری فشار، لوله پیزومتر، لوله پیزومتری، لوله فشارسنج
چاه پیزومتریک
ارتفاع پیزومتری
شمش
آهن خام، چدن خام، شمش چدن
قلمدوش حمل و نقل
رنگدانه، رنگیزه، رنگینه