ماده رنگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایه رنگ خفیف
قطعه، وصله، وصله کردن، تعمیر
پچ پانل
آج دادن، لکهگیری، وصله
ماده لکهگیری
جاده، راه، راهرو، گذرگاه، مسیر، معبر
خط جریان، خط مسیر
مسیر تراوش
باکتری بیماریزا
ایوان، پاسیو، پاسیو (حیاط خلوت)، پاسیو، حیاط خلوت، حیاط
قایق گشتی
آماربرداری گشتی، برداشت آماری گشتی
پلیس گشت
الگو، انگاره، طرح ، مدل، نقش، نقش و نگار، نگاره، نمونه
ترکخوردگی سطحی گسترده، ترکخوردگی پنجهغازی