عازم شمال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمای شمالی
بام شمال نور
ترن عازم شمال، قطار عازم شمال
وسیله نقلیه عازم شمال
بام شمال-نور، نورگیر سقف
پیش دماغه
لب پله
قابل ملاحظه
علامت، علامتگذاری، نشان، نمادگذاری
بریدگی، دندانه، زخم، زخم مقطع، شکاف، شیار، فاق، کندگی
چقرمگی شیار، چقرمگی فاق
ضریب حساسیت به شکاف خوردن
ضریب حساسیت در مقابل شیار
دندانه، شیار