همسایگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واحد همسایگی
نزدیک، مجاور
نئوکلاسیک
نئوپان
نئوپرن
لایه پوشش نئوپرن
ابرنما
معادله ناویر-استوک
تو در تو
خالص، شبکه، ویژه
مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
سطح مقطع خالص، مقطع خالص
بعد خالص
ابعاد خالص
تغییر مکان خالص