غیر هم محور، نامیزان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آمیزنده، مخلوط شدنی
بی موقع کار کردن
تقریب نافرجام
پرتابه
خطا
برش فارسی بر
جعبه فارسی
اتصال فارسی
اصلاح
آمیختن، بهم زدن، درهم کردن، مخلوط، مخلوط کردن
طرح اختلاط، طرح مخلوط
طرح مخلوط
مخلوط
قطعهبندی مخلوط