به عمل آوردن، جا افتادن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گنبد پیازی معماری اسلامی
ذوب، ذوب شدن، گداختن، مایع شدن
ذوب کردن
نقطه ذوب، نقطه گداز
منطقه ذوب
پار، عضو، قطعه
عضو، قطعه
نیروی اعضا
پرده، دیوار هستهای، غشا، غشایی، لایه، نقاب
پدیده غشایی، کنش غشایی
عمل آوردن غشایی، نگهداری پوستهای یا غشایی بتن، گیرش پوستهای
عملآوری غشایی
ماده غشایی محافظ
ذکر شده
شدت مرکالی