ساز و کار، سازواره، طرز کار مکانیکی، مکانیزم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترنج، قاب مدور
محیط، میانه، واسطه
جزیره میانی، سکو، سکوی میانی، سکوی وسط، میانه
مانع میانی
جدول میانه
ارتفاع میانه
انتهاسازی جزیره میانی
جزیره میانی
سرعت بینابین
باریک میانی
لوازم بهداشتی بیمارستانی
متوسط، محیط، میانی، واسطه
کندگیر
قیرهای محلول کندگیر
تیربال (I) متوسط