ماسه سنگ خاک رسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تالار ورودی، سراسر، سرسرا، لابی، هتل
پره، دالبر
محلی، محلی، موضعی، موضعی
شتاب لحظهای
راه دسترسی محلی
فشار اتمسفری منطقه
پیوستگی موضعی، چسبندگی موضعی
کمانش موضعی، کمانه موضعی
مرکز محلی
دستگاه مختصات محلی
مختصات محلی
میرایی محلی
تغییر شکل موضعی
توصیف مکانی
راه تغذیه کننده محلی