دیرکرد، زمان پس، زمان تاخیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمع نواربندی شده
پوشش محافظ، تخته پوشش، تمدید دهنده، دنباله، عایقبندی
گردش به چپ پس افتاده
مرداب
مختصات لاگرانژی
گذاشته
آزادی مطلق اقتصادی
خمیره، شیره، کف، لایه ضعیف سطحی
شیره ضعیف سطحی
دریاچه
آبنشین
آبسرا
یخ دریاچه
مارن دریاچهای
آبباره