برشگاه دسته کوزهای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرش، جهش
اتصال لب به لب
منحنی ارتفاع جهش
بالا پریدن
اتصال، پیوندگاه، تقاطع، چهارراه
جعبه تقسیم [برق]
اتاقک اتصال
تاخیر تقاطع
طراحی تقاطع، طرح تقاطع
نقطه الحاق
چاه اتصال، گودال اتصال
اتصال، پیوستگی
سنگ آهن ژوراسیک
حوزه زیر کنترل و نفوذ حوزه استحفاظی
توجیه