خط هم بارش، همباران، همبارش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منحنی همباران، نقشه خطوط همباران، نقشه همبارش
عایق کردن، ایزوله کردن، مجزا کردن، منفرد
پی مجزا، شالوده منفرد، فونداسیون مجزا
پی مجزا
چراغ راهنمای مستقل
جدا کردن
درز جدا کننده
لایه جدا کننده
انزوا
درز انقطاع، درز جدایی
مجزا کننده، مقره
جداساز
خطوط همبار
همپار
ایزومتریک