شمشه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنده کاری
جزء متشکله، ماده متشکله
مواد تشکیل دهنده
نفوذ به داخل، ورود
درجه حفاظت
ذاتی
شبکه زهکشی طبیعی
بازداری، ممانعت، بازدارندگی، جلوگیری
لایه بازدارنده
بازدارنده، مانع شونده، محافظت کننده، ممانعت کننده
غیر متجانس، ناهمگن، ناهمگن، غیر یکنواخت
آغازی، ابتدایی
کاهش اولیه
برتری اولیه
نقطه آغاز جوشش