خاک جوان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تغییر مکان آنی
قابلیت استفاده بی وقفه
نشست آنی
بطور وسیع
غوطهور کردن
شناوری، غوطهوری
دماسنج شناور، دماسنج غوطهور
مهاجرت
مخلوط نشدنی، نادرهم آمیختنی
بی حرکت، جنبش ناپذیر
بی حرکت، ثابت، غیر قابل حرکت
تکیهگاه ثابت مفصلی
اثر، اثرات، برخورد، تصادف، تصادم، ضربه، ضربهای، فشرده
ضربه
ضربه – اکو