همگر بارش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باران سنج خودکار، باران نگار، هیتوگراف
نمنگار
رطوبت سنج، نمسنج
رطوبت نما، نمنما
آب غشایی، رطوبت پوستهای، رطوبت موجود درهوا
آب نم، رطوبت پوستهای
رطوبتپذیری، نمپذیری
سنگ برمغاکی، سنگ نیمه عمیق
پوسته زین اسبی
مافوق ارتجاعی
فنریت غیر ارتجاعی
ابر تورم
ابر صفحه
به طور استاتیکی نامعین، نامعین از نظر ایستایی، هیپراستاتیک
هیپوپلاستیک