پل، تیرافقی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیوار هدایت
بالاآب، سراب، سرچشمه رودخانه، فرازآب
کانال آباره
بلندی طاق، فاصله بین وسایل نقلیه
توده ماسه
حجم انباشته، ظرفیت توده
حرارت، گرم کردن، گرما
موازنه حرارتی
ظرفیت حرارتی، ظرفیت گرمایی
هدایت حرارتی
رسانای گرما
خشکاندن لجن با حرارت
کار مایه یا انرژی حرارتی
تبادل کننده حرارت، مبدل حرارتی