مسلما
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بایر، خشک، کماب
فرسایش مناطق خشک، فرسایش مناطق کماب
خشکی
ناشی شدن از، ناشی شدن، برخاستن
پیشبینی حسابی
آرکوز
اتصال بازویی
جنگ ابزار
آرمیچر، میله فولادی
لایه محافظ
دماسنج حفاظ دار
آرمورینگ، مسلحسازی
دسترس
اروماتیک
اطراف، پیرامون، حول، دور