شیشهبری، شیشهکاری، لعابکاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زوار نصب شیشه
بتونه شیشهبری
خاک گلی
مسیر فرود
سطح لغزش
گلایدر، نرم پرواز، هواپیمای بیموتور
دستگاه مختصات عمومی
گلوله، گوى، حباب، زمین، کره خاک
شیر کروی سوزنی
شیر بشقابی، شیر فلکه بشقابی، شیر فلکه ساچمهای، شیر کروی
شیر کف فلزی
گلبولی، گوی سان
حباب، قطره، گوی کوچک
سر ریز شیپوری، سرریز لالهای
سرریز لالهای